ماهیت قراردادهای فارماوت
انعقاد قراردادهای بالادستی نفت و در پی آن انجام تعهدات ذیل آن همواره برای شرکتهای بینالمللی نفتی با ریسک همراه بوده و یا ممکن است این شرکتها در راستای انجام تعهدات خود با کمبود منابع مالی روبهرو شوند. شرکتهای بینالمللی نفتی همواره به دنبال آن هستند تا با روشهای متفاوتی ریسک مربوط به انجام عملیات بالادستی را کاهش داده و یا آنرا با شرکتهای دیگری تقسیم نمایند. برای مثال شرکتهای نفتی از طریق کنسرسیوم وارد انعقاد و اجرای قرارداد شدند و بدین صورت ریسک انجام عملیات را مابین یکدیگر تقسیم کردند و یا تا مدتها از قراردادهای مشارکت درسرمایهگذاری یا همان جوینت ونچرها استفاده میشد. یکی از روشهایی که امروزه مورد استفاده شرکتهای بینالمللی نفتی است، استفاده از قراردادهای فارماوت است، مطابق قراردادهای مذکور شرکتهای بینالمللی نفتی طی تشریفاتی که حاصل قوانین داخلی کشورهای محل سرمایهذاری و یا قرارداد فیمابین آنها و کشور مربوطه است، انجام قسمتی از قرارداد مانند حفاری به شرکت ثالثی واگذار میشود و در ازای آن شرکت ثالث به نوعی در قرارداد سهیم شده و درصدی را به عنوان سهام مشارکت دریافت میدارد تا از منافع انجام قرارداد بهرهمند شوند. گاهی سهیم شدن شرکت ثالث منوط به اخذ نتیجه است برای مثال در صورتی که حفاری چاهی به شرکت ثالث واگذار گردد، شرکت مذکور در صورتی در منافع مشارکت خواهد داشت که چاه مزبور را مطابق درخواست و توافق با شرکت اصلی حفاری نموده و تکمیل شده باشد و گاهی نیز شرکت ثالث به محض انعقاد قرارداد فارماوت با شرکت اصلی در منافع شریک میگردند. یکی از پیش شرط های مهم انعقاد قرارداد فارماوت اخذ مجوز قبلی از کشور محل سرمایهگذاری است. اینکه چه میزان این شرکتها بایستی در انعقاد قرارداد مزبور دخالت کنند مورد بحث و بررسی است چرا که اعطای مجوز بدون تدقیق در مفاد آن و یا اعطای مجوز ذیل قرارداد اصلی، ممکن است انجام عملیات را با آنچه که در قرارداد مشخص شده است متمایز سازد. برخی از صاحب نظران قراردادهای فارماوت را با قراردادهای انجام عملیات مشترک خلط کرده و این دو را یکسان میپندارند اما تمایز این قراردادها از نوع دوم در آن است که بر اساس قراردادهای فارماوت، شرکت ثالثی در قرارداد وارد شده و به انجام عملیات مشخصی میپردازد و پس از آن از منافع قرارداد بهرهمند میشود در حالی که بر اساس قراردادهای انجام عملیات مشترک، تعدادی از شرکتها با مشارکت یکدیگر و با انعقاد قرارداد با کشور محل سرمایهگذاری وارد انعقاد قرارداد شده و پس از آن یک اپراتور مشخص شده و شرکتهای دیگر بر اساس سهام خود به تامین مالی پروژه میپردازند. برای مثال میتوان به قرارداد فاز 11 پارس جنوبی اشاره کرد که بر اساس آن سه شرکت توتال، cnpc و پتروپارس با انعقاد قرارداد با شرکت ملی نفت پرداخته و در جهت اجرای قرارداد، توافقنامه اقدام مشترک را مابین خود منعقد نمودند. این در حالی است که در قرارداده فارماوت، شرکت ثالث طرف قرارداد با دولت محل سرمایهگذاری نبوده و قرارداد وی با شرکت اصلی طرف قرارداد منعقد میشود.
تمایز قراردادهای فارماوت با قراردادهای_JOA
اصولا قراردادهای فارماوت زمانی منعقد میشوند که پیمانکار یک قرارداد بالادستی نفت، جهت تقسیم ریسک و یا جذب سرمایه اقدام به واگذاری قسمتی از منافع خود از قراردادبالادستی به یک شرکت ثالث می کند. برای مثال فرض کنید بر اساس قرارداد فارماوت، پیمانکار قرارداد بالادستی اقدام به واگذاری حفاری 4 چاه از 40 چاه میدان به یک شرکت ثالث کرده و در ازای آن 10 درصد منافع قراردادبالادستی را به شرکت ثالث می کند.
این در حالی است که اصولا بر اساس قراردادهای JOA، سهام هر یک از شرکای قرارداد بالادستی مشخص می شود. به بیان بهتر شرکای یک قرارداد بالادستی بر اساس قرارداد JOA سهم خود از هزینههای مربوط به حفر هرچاه را پرداخت میکنند و تمام شرکا در تمام هزینهها سهیم هستند در صورتی که بر اساس قرارداد فارماوت، شرکت ثالث تعهد مینماید که چند چاه را با هزینه و ریسک خود حفاری کرده و در ازای آن درصد مشخصی از منافع قراردادی را به دست بیاورد.