? داستان خوزستان و نفت و این حس تبعیض تمام نشدنی
? سوسنگرد و حمیدیه و هویزه و رفیع و شهرها و روستاهای کوچک اطراف آن، بیش از هر نقطه دیگری تحت تاثیر سیل خوزستان قرار دارند. مردمانشان، بدون توجه به هشدارها، خانه هایشان را ترک نکردند و ماندند و سیل بند ساختند و در میانه درد و رنج، یزله خواندند و رقصیدند تا نشان دهند میتوانند. غرورشان اجازه نمیدهد دست نیاز دراز کنند اما چشمشان به کمکهاست. نه به خاطر نیاز؛ بلکه به خاطر آنکه حس کنند به رسمیت شناخته می شوند. آنها عرب هستند اما ایرانی. همیشه در حاشیه بوده اند و اگرچه خود را بی نیاز از کمک نشان میدهند اما بی نیاز از توجه نیستند. آنها سالهاست با حس تبعیض زندگی میکنند.
? اگر فیلم مستند “زیر صفر مرزی” را ندیده اید پیشنهاد میکنم ببینید تا بدانید چرا اعراب خوزستان، همان هایی که این روزها درگیر سیل هستند، حاضر نیستند خانه هایشان را ترک کنند. تا بدانید چرا مدعی هستند کسی به فکر آنها نیست و شایعه جلوگیری شرکت نفت از ورود آب به هورالعظیم را باور می کنند؟ “زیر صفر مرزی” مستندی درباره زندگی شهید علی هاشمی، یکی از ایرانیان عرب همین منطقه بود که سالها در مقابل عراقی ها جنگید. او و خانواده اش هم اسیر همین تبعیضی شدند که اعراب منطقه ، همین مردمان حمیدیه و هویزه و سوسنگرد و رفیع و … مدعی آنند. از آن زمان تا به حال، این حس تبعیض، کمتر نشده که بیشتر هم شده است. در مستند زیر صفر مرزی، نه فقط زندگی شهید علی هاشمی، بلکه حس تبعیض مردمان عرب منطقه در کنار چاههای نفت هورالعظیم به تصویر کشیده شده است. وقتی شنیدم که مردمان خوزستان این شایعه را باور کرده اند که نفت، جلوی آبگیری هور را گرفته تا آب به خانه مردم برود، اگرچه ناراحت شدم اما شگفت زده نشدم. در کنار تصاویر ذهنی خودم از خوزستان در همه این سالها و دوستی با دوستان عرب خوزستانی ام، تصاویر مستند زیر صفر مرزی در ذهنم زنده شد. آنچه این روزها در خوزستان شاهد بودیم حاصل همان حس تبعیضی است که سالهاست مردم خوزستان به طور عام و عرب نشینان خوزستان به طور خاص با آن دست به گریبانند.
? بگذارید آن طرف قضیه را هم ببینیم. نفتی ها نه جلوی آب را گرفتند تا به هورالعظیم نرسد و نه در این روزهای سیل و سیلاب در خوزستان، تولید نفت برایشان مهمتر از جان و مال مردم بود. حتی بیژن زنگنه وزیر نفت، بارها تاکید کرد که اولویت نفتی ها، جان و مال مردم و البته زنده ماندن هورالعظیم است. شرکتهای نفتی در خوزستان با تجهیزات سبک و سنگین، شبانه روز در حال کمک به مردم سیل زده هستند و این را سیل زدگان هم میبینند. در جلسه مشترک وزیر نفت و مدیران شرکتهای نفتی در خوزستان که خبری از دوربین های فیلمبرداری هم نبود تا کسی برای خوشایند مردم حرفی بزند، اولویت اصلی، نه تولید نفت، که جان و مال مردم و زنده نگه داشتن هورالعظیم بود. اما این که با وجود همه این تلاشها، این حس تبعیض در مردم خوزستان همچنان باقیست، نگران کننده است و دلیلش را باید فراتر از نفت پیدا کرد.
? من در این میانه، حق را به مردم خوزستان میدهم. نفتی ها آنچه میتوانستند و میتوانند را انجام داده اند و می دهند. اما خوزستانی ها، بی اعتماد شده اند و این بی اعتمادی ریشه در سالها تبعیضی دارد که پس از جنگ اندک اندک آن را حس کردند و حالا سیل بهانه ای شده که این حس تبعیض، اثرش را بیشتر نشان دهد. مردم خوزستان سزاوار زندگی بهتری هستند. نه فقط به خاطر اینکه هشت سال در نقطه صفر مرزی جنگیده اند. نه فقط به خاطر اینکه نفت و پتروشیمی و پالایشگاه دارند و بخشی از درآمد ارزی و تولید انرژی کشور وابسته به خوزستان است. نه فقط به خاطر اینکه خاک حاصلخیز و رودخانه های پرآبی دارند که می تواند کشاورزی و تولید برق و هر آنچه به آنها وابسته است رونق بخشد. بلکه به خاطر اینکه آنها گذشته ای پررونق داشته اند که در گرد و غبار خاطرات جنگ و تبعیض فراموشش نکرده اند. زندگی مدرن شهری در مسجدسلیمان و اهواز و آبادان و خرمشهر… زندگی پررونق روستایی در کنار نخلستانها و شطها و تالاب ها و همین هورالعظیم… اینها هنوز در خاطراتشان هست و بیشتر آزارشان میدهد.
? یادم می آید در آخرین روزهای تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری، وقتی حسن روحانی به اهواز رفت و همه فکر می کردند رای بالایی ندارد، مردم خوزستان شعار دادند “ما که هوا نداریم، هنوز هواتو داریم” و روحانی در خوزستانِ همیشه ناراضی، بالاترین رای را آورد. من اگر به جای روحانی بودم، برای پاسداشت همین حمایت صادقانه هم که شده، کمی بیشتر برای رفع این حس تبعیض، تلاش میکردم.